روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت آیا آن مرحوم را از نزدیک میشناختید؟
گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا
روزی، در مجلس ختمی، مرد متین و موقری که در کنارم نشسته بود و قطره اشکی هم در چشم داشت، آهسته به من گفت آیا آن مرحوم را از نزدیک میشناختید؟
گفتم: خیر قربان! خویشِ دور بنده بوده و به اصرار خانواده آمده ام، تا
آلفرد برنهارد نوبل شیمی دان،مهندس، مبتکر و اسلحهساز سوئدی است که به عنوان مخترع دینامیت شناخته میشود. او از سال ۱۸۹۴ تا روز مرگش صاحب اسلحهسازی بوفورس بود و در تغییر آن از یک کارخانه ذوب آهن به یک توپخانهسازی مدرن و یک کارخانه تولید مواد شیمیایی نقشی اساسی وی در آخرین وصیتنامه خود سرمایه حیرت انگیزش را برای تأمین هزینههای جایزه نوبل اختصاص داد. عنصر شیمیای نوبلیم به احترام او نامگذاری شدهاست.اما سوال اینجاست
می خوام یه اعتراف کنم!
من چند سال پیش دیوانه وار عاشق شدم، وقتی که فقط ده سال داشتم؛
عاشق یه دختر لاغر و قد بلند شدم که عینک ته استکانی می زد و پانزده سال از خودم بزرگتر بود! اون هر روز به خونه پیرزن همسایه می اومد تا پیانو یاد بگیره...
از قضا زنگ خونه پیر زن خراب بود و معشوقه دوران کودکی من زنگ خونه ما رو می زد، منم هر روز با یه دست لباس اتو کشیده می رفتم پایین و در رو واسش باز می کردم، اونم می گفت
زنی که از صبح تا شب در خانه تنها بوده و بیشتر وقت خود را در آشپزخانه گذرانده است، حوصله اش از تنهایی سر می رود و نیاز بیشتر به روابط و مصاحبت دارد. لذا وقتی شوهرش شب به خانه می آید و یک راست پای تلویزیون می نشیند، زن شروع می کند به صحبت (یا از نظر شوهر "وراجی") کردن از شهین خانوم زن همسایه و دیگر وقایع... اما این مطالب گاه از نظر شوهر پیش پا افتاده می آید و او حوصله شنیدنش را ندارد. چرا؟ عموما بدین علت که شوهر در طول روز بیش از حد با مزدم سر و کله زده و روابط زیاد داشته است. نیاز او ارضا شده است، اما زن احساس کمبود می کند و این یکی از منابع مهم اختلاف ها و تضادها در زندگی خانوادگی است.
آناتومی جامعه/فرامرز رفیع پور
ما با گنجی عظیم در درون خود بدنیا می آییم، گنجی بسیار عظیم .چنان عظیم که پایانی برای آن متصور نیست.اما در نهایت فقر زندگی میکنیم، زیرا هیچگاه درون وجودمان را نمی کاویم و جاهای دیگر را جست و جو میکنیم.عجیب ترین نکته در مورد انسان این است که
ریچارد باخ در کتاب توهمات مینویسد روی محدودیت های تان پافشاری کنید تا به راستی با محدودیت رو به رو گردید. طبیعت لطف خاصی به کسی نمی کند،با همه به یک شکل رفتار میکند.هر بذری که در زمینه بکارید،طبیعت آن را می رویاند. هر بذری که در ذهن خود بکارید،طبیعت آن را هم می رویاند. همه چیز بستگی به شما دارد که چگونه روی افکار مثبت تمرکز کنید. طبیعت با کسی
آنچه مینویسم، صرفا دیدگاه شخصی من است و نه تنها در آینده مسئولیت آن را نمی پذیرم و ممکن است دیدگاهم تغییر کند، بلکه حتی امروز هم بر صحت و دقت آن اصرار ندارم. آنچه اینجا میخوانید، بیشتر فکرهایی است که به کلمه تبدیل شده تا در آینده، بتوانم مجدد به آنها مراجعه کنم و فرصت بیشتر و بهتری را به اندیشیدن در مورد آنها اختصاص دهم.